کنا جیمز، یک اغواگر شیطون، پدر ناتنی خود را با یک دمنوش وسوسه انگیز اغوا می کند. او به طرز ماهرانه ای خروس بزرگ او را می مکد و او را در خلسه رها می کند. برخورد تابو با سوار شدن بر او، سوار شدن بر عضو تپنده اش، و افراط در یک سواری دختر گاوچران وحشی تشدید می شود.