عیار کلمبیایی، یک دانشجوی انحنا دار، از کلاس ها به اتاقش برمی گردد و با برادر ناتنی اش به اشتراک می گذارد. او مشتاق سوار شدن به او است، سینه های طبیعی بزرگ خود را به رخ می کشد، سپس او را سوار می کند، بیدمشک تنگش با شفت سخت او برخورد می کند، و فانتزی کاکولد آنها آشکار می شود.