عزیزم بی تنه کارلی گری رویای خود را برای سوار شدن بر یک خروس سیاه بزرگ برآورده می کند. او ماهرانه آن را می مکد و می لیسد قبل از اینکه با شور و شوق به صورتش نفوذ کند. سواری وحشیانه با دختر گاوچران ادامه می یابد، که به سختی شامل ناله های خلسه اش می شود.