ناپدری شرمگین، دختر 18 ساله اش، سامانتا فلایر، را با یک هدیه کریسمس ویژه اغوا می کند. در یک تبادل داغ، او لباس خود را برای یک ست لباس زیر زنانه آشکار می ریزد که منجر به برخورد پرشور با پدر ناتنی اش می شود. صحنه به یک کامشات اوج روی سینه فراوان او ختم می شود.